خبرگزاری کرمان امین
پایگاه خبری اجتماعی و فرهنگی

با زباله‌گردها چه کنیم؟

مدتی است زباله‌گردها در بردسیر بیش از پیش به چشم می آیند؛ به راستی با زباله‌گردها چه کنیم؟!

مدتی است به دلیل فشارهای اقتصادی، زیاد شدن پلاستیک، شیشه، پت، فلز در زباله‌ها و… جمعیتی از شهروندان کمتر برخوردار بردسیر به کشف تازه‌ای رسیده‌اند: گشتن در میان زباله‌ها، پیدا کردن زباله‌های قابل بایافت و فروش آن‌ها به مراکز خرید ضایعات.

این رخداد البته زیبا و برازنده شهر عزیزمان بردسیر نیست؛ در واقع قسمتِ عمده‌ای از این لیوان خالی است و نیمه پر آن بسیار اندک است؛ اما من می‌خواهم در این نوشتار از نیمه پر ماجرای زباله‌گردها آغاز کنم.

عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو

در بردسیر مانند بسیاری جاهای دیگرِ ایرانِ عزیزمان، زباله‌ها از مبدأ تفکیک نمی‌شوند، یعنی ما اهمیت تفکیک زباله، بازیافت و در نهایت کمتر شدن حجم زباله‌هایمان را درک نکرده‌ایم؛ بنابراین پلاستیک، شیشه، کاغذ، فلز و… را مخلوط با زباله‌های تر در کیسه زباله می‌ریزیم و منتقل می‌کنیم به گاری‌های حمل زباله. عدم بازیافت از قصه‌هایی است که روزگار طبیعت اطرافمان را سیاه کرده است. هرجای طبیعت که می‌رویم عمده‌ترین نمودِ انسانی زباله‌ها هستند؛ کم‌کم این نمادِ انسان‌ها دارد به پوشش گیاهی می‌چربد و در ازای هر بوته‌ای می‌توان مقدار قابل توجهی زباله یافت. حالا با کارِ زباله‌گردها حجم زباله کمتر می‌شود؛ حداقل مقدارِ آن بخشی از زباله‌ها که تجزیه آن در طبیعت طولانی مدت است، به طور چشمگیری کاهش می‌یابد. اتفاق مبارکی است مگر نه؟!

طلای کثیف

در ایران، صنعت بازیافت که یکی از پر سودترین صنایع امروز جهان محسوب می‌شود، دارد جانی می‌گیرد. حالا که ما عادت نداریم زباله‌ها را تفکیک کنیم، زباله‌گردها این کار را به بدترین شکل ممکن انجام می‌دهند تا هم خودشان پولی گیرشان بیاید و هم چرخ صنعت بازیافت تندتر بچرخد و خریدار، حامل، کارگرِ کارگاه، رئیس و کارمند کارخانه، فروشنده مواد بازیافتی و… نان چرب تری گیرشان بیاید. اتفاق مبارکی است مگر نه؟!

بدون تعارف

این ماجرا یک نتیجه مبارک دیگر نیز دارد؛ تعارف که نداریم! اکثرِ کسانی که زباله‌گردی می‌کنند معتادان متجاهر هستند. معتادانی که تا قبل از این برای به دست آوردن پول موادشان هرکاری می‌کردند، از جمله دزدی. حالا اما پول موادشان از زباله‌گردی تأمین می‌شود و کمتر به دزدی می‌اندیشند. این هم اتفاق مبارکِ دیگری!

معایب

در کنار این محاسن، زباله‌گردی تا دلتان بخواهد عیب دارد؛ چهره بدی از جامعه شهروندی بردسیر به نمایش می‌گذارد، زباله‌گردها بعضاً گاری‌ها را خالی می‌کنند و دیگر جمع نمی‌کنند؛ زباله منبع میکروب و ویروس است و با این کار ممکن است بیماری‌ها شیوع پیدا کند. سگ و گربه‌های ولگرد بیشتر می‌شوند و… .

چه می‌توان کرد؟!

به نظر می‌رسد بشود این تهدید را به فرصت تبدیل کرد. یکی از راه‌های چاره، این می‌تواند باشد که یک یا چندی از جوانان اهل فن، شرکتی تأسیس کنند برای جمع‌آوری مواد قابل بازیافت؛ دکه‌هایی در سطح شهر قرار دهند و به طور مستقیم زباله‌های قابل بازیافت را از مردم بخرند یا با مواد ضروری همچون شامپو، نمک، صابون و… معاوضه کنند.

اما فراموش نکنیم که افرادِ زباله‌گرد هم شهروندان همین شهرند؛ می‌شود در خلال حل مشکلِ زباله‌گردی، برای آنان نیز چاره‌ای اندیشیده شود، مثلاً با یک ساز و کار نظارتی پیشرفته، مسئول دکه‌ها را از میان همین افراد انتخاب کرد و یا گاری‌هایی ساده و کم ارزش در اختیارشان بگذارند تا در خیابان‌ها بچرخند زباله‌های بازیافتی را از در خانه‌ها تحویل بگیرند و به مرکزِ مخصوص جمع‌آوری تحویل دهند و مزد بگیرند.

از طرفی دیگر، باید شهرداری با کمک نهادهای فرهنگی، به فرهنگ‌سازی در این زمینه بپردازد، و به کمک شرکت یا شرکت‌های خصوصیِ پیمان‌کار این ماجرا بیاید، باید مردم را از فواید تفکیک آگاه کرد و تأکید کرد که جمعی از همشهریان‌مان از این راه ارتزاق می‌کنند. مردم به راحتی می‌توانند در خانه‌هاشان زباله‌ها را تفکیک کنند و به گاری‌های یا دکه‌های مخصوص تحویل دهند. تا هم خودشان عوایدی داشته باشند و هم چرخ این چرخه بچرخد. یادمان باشد ارتقای فرهنگِ شهروندی مهمترین وظیفه فرهنگی شهرداری‌هاست.

البته یادمان باشد از آنان که می‌خواهند در دکه‌ها کار کنند و یا گاریِ خرید زباله بچرخانند، گواهی عدم اعتیاد نخواهیم. اگر به این افراد با دادن مسئولیت‌های کوچک و نشانه‌هایی نظیر کاور و کارت شناسایی و… خودباوری ببخشیم شاید بتوان امیدوار بود جمعی از آنان نجات پیدا کنند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.