نه بوی عیدی، نه بوی دود؛ بویِ کرونا
محکِ فرهنگ ایرانی در میدانِ مبارزه با کرونا
نه بوی عیدی، نه بوی دود؛ بویِ کرونا
کرمانامین-محسن قائمی؛ وقتی این مطلب را نوشتم و یکبار خواندم. دیدم واژههایی در متن هست که تلخاند و از ادبیاتم دور هستند. خواستم ویرایش کنم، اما باز ترجیح دادم همینطور بمانند، چرا که گمان میکنم مسئله بسیار جدی است و باید در نهایتِ جدیت و هشدار بیان شود.
۱٫ کرونا فعلاً معنای احترام را عوض کرده است. پنجشنبه آخر سال، رفتن سرِ مزارها بیاحترامی به مردگان و آیندگان است. اگر میخواهیم نفرین نثار پیشینیانمان کنیم، پنجشنبه آخر سال، به بهشت زهرا برویم؛ همچنین است مسئله دیدار بزرگترها. احترام در نوروز نود و نه یعنی سر نزدن و نبوسیدن مسنترها. اگر میخواهیم سر به تنِ پدربزرگ و مادربزرگها نباشد، یا برای ارث و میراثشان نقشه کشیدهایم نوروز برویم به دیدارشان و ببوسیمشان؛ اما اگر برایمان محترم و عزیز هستند تلفنی به آنها تبریک بگوییم و برایشان آرزوی سلامتی کنیم.
۲٫ زمستان امسال میرود و گمانم رو سیاهیِ کرونا برای فرهنگ ایرانی بماند. یک مشت بیشرف در الکلِ خطرناکِ صنعتی، وایتکس میریزند و وقتی بیرنگ شد جای الکل سفید میفروشند و تعداد قابل توجهی ناآگاه، به هر دلیلی آن را میخرند، با سنایچ میکس میکنند و میخورند، یا میمیرند یا کور و بیکلیه میشوند. این رخداد حداقل دو پیام واضح دارد: ا. مصرف الکل در ایران اصلاً کم نیست. ۲٫ عدهای که حاضرند به هر قیمتی، حتی جان مردم، پول دربیاورند لکه ننگی بر پیشانی تاریخ، تمدن و فرهنگ ایران اسلامی هستند که ملتِ ایران را سرافکنده کردهاند.
۳٫ میترسم این زمستان برود و روسیاهیِ کرونا برایمان بماند. امیرحسین رستمی شب ۲۶ اسفند به یک برنامه زنده تلویزیونی آمد و حرفهایی میزد که خلاصه آنها این بود:
۱٫ چرا وزارت بهداشت قبل از تحقیقِ کامل تا مدتی وجود کرونا در ایران را تکذیب کرد؟
۲٫ چرا شهرِ مرکز کرونا قرنطینه نشد؟
۳٫ داراییِ هر ایرانی، از ابتدای امسال تاکنون به خاطر تورم یک یازدهم شده است.
۴٫ به خاطر ارتباط آموزشی دانشآموزان و ارتباط راحتتر کادرهای درمان با یکدیگر، موقتاً فیلترینگ تلگرام را متوقف کنند.
۵٫ برنامه قطع شد!
برنامه زنده را قطع کردند، گفتگو با رستمی را نیمهکاره رها کردند و علی ضیاءِ قامتبلند گفت: چون هدف برنامهاش تزریق امید بوده و حرفهای رستمی ناامید کننده بوده است، گفتگو با او را گذاشتیم برای بعد!
البته من با لحن رستمی موافق نبودم اما اولاً ضعفِ ضیاء در مدیریت گفتگو کاملاً مشهود بود و دوماً اگر صدا و سیما معتقد است که ناحق گفته، پاسخش را بدهد؛ چرا جلوی دهانش را میبندد که مردم گمان کنند حق گفته؟!
۴٫ عدهای شیعهنمای افراطیِ جاهل درهای حرم حضرت معصومه را شکستند و حیدر حیدر گویان وارد حرم شدهاند. نتیجه لیلی به لالایِ دوستِ نادان گذاشتن همین میشود که نماد تعقل اسلامی –یعنی شیعه- را این گونه به جهان بشناسانند. به نظرم سرِ این ماجرا، حضرت امیر و حضرت معصومه عجیب خونِ دلی خورده باشند.
۵٫ همواره ما مردم را «فهیم و باشعور»، «آگاه و همیشه در صحنه»، «با فرهنگ و مسئولیتپذیر» و… خواندهاند. اینها همه حرف است. کرونا و مبارزه با آن میدانِ حقیقیِ تشخیصِ بافرهنگ از بیفرهنگ است. اگر این نوروز توانستیم از خیرِ خواستهها و سنتهایمان بگذریم و بمب کرونا را منفجر نکنیم بافرهنگ و باشعوریم. در غیر این صورت یا باید یک بازنگری کلی در نهادهای متولی فرهنگ و فرهنگساز داشته باشیم یا باید از خیر صفتهای دهانپر کن بالا بگذریم.
این نوروز وقتی مبارک است که باعث انفجار کرونا نشود. نوروزتان مبارک