چند و چون پایتخت شش
نکته هایی در باب سریال پایتخت و اظهارنظر منتقدان
کرمان امین-محسن قائمی؛ این روزها در فضای رسانهای نقدهای مثبت و منفی زیادی درباره سریال پایتخت ارائه میشود؛ من هم نکتههایی در ذهن دارم که به گمانم ارائه آنها خالی از لطف نباشد.
۱- به نظرم نباید رودربایستی داشت. اغلبِ ما اگر تلویزیون ایران برنامه جذابی داشته باشد آن را به هر رسانه دیگری ترجیح میدهیم. نمونه برنامههای به درد بخور و استاندارد در تلویزیون همیشه این ادعا را ثابت کرده است. نود، هفت، کولهپشتی و سریالهایی مثل روزی روزگاری، امام علی، شب دهم و… . مجموعه پایتخت چنین جایگاهی داشت. یعنی توانسته بود مخاطبان عام و خاص را راضی نگه دارد. طنز معنادار و فارغ از لوسبازیهای رایج در چنین سریالهایی مزید بر علت شده بود؛ حتی در فصل پنجم که موضوع سفارشی بود نیز اینقدر مسائل حرفهای و هنری رعایت شده بود که باز هم مخاطبان عام و خاص راضی بودند. پس روی هم رفته مجموعه پایتخت نقطه مثبتی در کارنامه نه چندان پر بار صدا و سیما بود. اما صدا و سیما عجیب «خودکُش» است. هر برنامهای را که مایه افتخار اوست، از ریشه میزند. در واقع فضا به گونهای شده که برنامهسازان صدا و سیما باید مراقب باشند برنامهشان خوب، حرفهای و مردمپسند نشود والا فاتحهشان خوانده است و انگار سرنوشت پایتخت هم به این بزنگاه عجیب نزدیک شده است
۲- بخشی از انتقادها به فصل ششم پایتخت به بیاخلاقیهایی که اشخاص در فضای خانواده و اجتماع داشتند، مربوط میشد. نمیدانم این منتقدانِ اخلاقگرا درباره جامعه ایرانی چه اندیشیدهاند؟! آیا کم هستند فرزندانی که به والدین بیاحترامی میکنند؟ کم هستند افرادی که به نانهای چرب و نرم قاچاق، رانت، مال مردمخوری و… نه نمیگویند؟! البته این چنین نیست که همه جامعه به این ابتذال کشیده شده باشد، ابداً! اما نمیشود وجود این فسادهای اخلاقی را انکار کرد. به راستی توقع داریم یک سریال با ادعای برآمدن از بطن جامعه، روی همه این پلشتیها ماست بمالد؟! ما همینیم که هستیم. چرا باید انکار کنیم؟ اولین شرط درست شدن یک ایراد پذیرفتن آن است و به نظرم فصل ششم برپایه همین اصل، تلاش داشت در فضای واقعی جامعه قصه خودش را تعریف کند و در خلال آن حقیقتها را تحریف نکند. این بسیار ستودنی است. امثال بهتاش، نقی و ارسطو در این جامعه فراوان هستند و با ختم به خیر شدن پایان یک سریال هم درست بشو نیستند؛ پس پایتخت آینه دروغگوی ما نبود که از او بپرسیم کی از همه قشنگتره و او جواب بدهد بدون شک مردم غیور و همیشه در صحنه ایران!
۳- فصل ششم به نسبت فصلهای قبل از دو منظر ضعیفتر بود ۱٫ تراکم شوخیها کم بود. در فصلهای قبل میزان رودهبُر شدن مردم به صحنهها، موقعیتها، تکهکلامها و… سریال بیشتر بود اما طنازیها در این فصل به قولی رقیق شده بودند. هر قسمت یک بار یا دوبار مردم را از خنده میکشت و از مجموعه خوب پایتخت این پسرفت بعید بود. ۲٫ پردازش قصه خوب جلو نرفت. خردهروایتهای خوبی برای هر شخصیت آغاز شده بود اما پس از پانزده قسمت توقعها نسبت به پیشبرد داستان برآورده نشد و گمان نمیکنم در دو قسمت آینده هم بتوان روایتها را به خوبی جمع کرد؛ البته باید منتظر ماند و دید. این مورد به نظرم بیربط به تغییر نویسنده و طبیعتاً تغییر سبک نگارش نیست و همچنین ماجرای کرونا و تلاش برای ایجاد یک نیمچه سرانجام برای همین پانزده قسمت هم بیتأثیر نبوده است.
۴- تنابنده و مهرانفر گفتهاند این آخرین همکاریشان با صدا و سیماست. امیدوارم این به معنی آخرین فصل پایتخت نباشد و این سریال در نمایش خانگی ادامه پیدا کند البته با کیفیت عالی و مورد انتظار؛ وگرنه همه میدانیم یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بیپایان است.