سریال التهاب در بازار؛ این قسمت: گوشت
چرا بحران بازار در ایران فروکش نمی کند؟!
کرمان امین -محسن قائمی؛ التهاب در بازار دیگر عادتمان شده، یک روز در بازار گوشی، یک روز در بازار خودرو، یک روز میوه، یک روز برنج، یک روز رب گوجه و حالا گوشت. مسئولان اقتصادی کشور شدهاند مثل تعمیرکار سدی که تا میخواهند از خستگی تعمیر یک ترَک نفسی تازه کنند، ترَک بعدی سرباز میکند و آنها ابزار به دست به سویش میدوند. تقریباً یکسال اخیر اوضاع همین بوده است.
خشت اول
چرا اینگونه است؟! واضح و مبرهن است: سد را خوب نساختیم. سدی را که قرار است جلوی التهابات ناشی از تحریمها، قاچاق، دلالبازی، آقازادهبازی بایستد، خوب نساختیم. حالا باید هر لحظه منتظر فوران التهاب در یک گوشه بازار باشیم. تازه از پیش هم نوبت میگیرند و رئیس اتحادیه لوازمخانگی فروشان میگوید بعد از عید نوبت ماست! گوشت را با واردات زنده و مرده هم که رفو کنیم، باز زخمِ دیگری سر باز می کند.
بنشینم و صبر پیشه گیرم…
دولت روحانی دولت اعتدال است و گفتگو، دولت صلح است و آرامش اما… اما اکنون وقت مدیریت در صلح و آرامش نیست، وقت چارهاندیشی برای بحران و التهاب اقتصادی است. در بحران و التهاب نمیتوان رویه «بنشینم و صبر پیشه گیرم» را اتخاذ کرد. مسئولین اقتصادی کشور ممکن است برای هریک از التهابهای اخیر بازار دلایلی برشمارند و همه درست باشند، اما حُسن مدیریت در کنترل همین رخدادهاست. والا حرف زدن و دردودل کردن و شرحِ بحران دادن، کاری از پیش نمیبرد؛ ولو همه حرفها درست باشد و حساب.
باید فکر چارهای اساسی بود. باید دید کجا و چطور میتوان قاچاق را، تحریمها را، دلالی را، رانتخواری را، فرهنگ غلط مردم را مهار کرد. این که نمیشود همه بنشینیم ببینم ایندفعه کجای طناب اقتصاد مملکت پاره میشود تا با ارز دولتی و واردات بیرویه و ممنوعیت صادرات آن را گره موقت بزنیم.این نوشتار اصلاً بحث مقایسه دولتها را دنبال نمیکند که قبلیها نیز حداقل در این زمینه، آش دهنسوزی نبودهاند. مردم نسبت به مسئولین اکنونِ ایران اسلامی متوقعاند و حق دارند. در واقع بحث سیاسی نیست، معیشتی و اقتصادی است.
یک پیشنهاد
از جوانان متخصص و متعهد بهره ببرید. نه دَمدستی و شعارگونه، در در سطح وزارتها و معاونتها و مدیریتهای کلان بهره ببرید. جوانان کاری میکنند که اگر کارستان هم نباشد از وضعیت کنونی حتماً بهتر است. آنها علم به روز دارند، ترسهای نهادینه شده ندارند، احیاناً منافع تلنبار شده ندارند، دیدِ دقیقتری دارند. بگذارید جوانانِ نخبه این مملکت وارد گود تصمیمگیری و اجرا شوند. آنها حتماَ ایرانِ اسلامی را از این بحرانهای به ظاهر بزرگ اقتصادی نجات خواهند داد. اکثرِ جمعیت این مملکت جوانند و حرف یکدیگر را بهتر میفهمند. باور کنید در این شرایط نیاز به کار با انرژی زیاد، جدی، سریع، به روز و غیرمحافظهکارانه است و این از جوانان متخصص برمیآید.
جناب روحانی، با توجه به شعارهایتان، از شخص شما انتظار میرود در این دو سه سال باقی مانده سپردن مسئولیتهای کلان اجرایی را به جوانان آغاز کنید. این میراث را از خود به جا بگذارید، باقیات صالحات می شود آقا روحانی. بگذارید اتاق مدیریت اجرایی این مملکت هوایی تازه کند.