خبرگزاری کرمان امین
پایگاه خبری اجتماعی و فرهنگی

مهاجرت به روستا؛ از لذت‌ها تا سختی‌ها

در گفتگو با یک جوان بردسیری ساکنِ روستا مطرح شد:

کرمان امین؛ تا سال‌های نه چندان دور، فضایی ایجاد شد بود که زندگی در روستا مختص پیرمردها و پیرزن‌ها قلمداد می‌شد. نه تنها نبودِ امکانات به‌روزی همچون گاز، تلفن، آنتن‌دهی موبایل و… دلیل این رخداد محسوب می‌شد، بلکه به مرور زمان و خشکسالی‌های پی در پی و بی‌توجهی مسئولین گذشته به امر مهمِ زیستِ روستایی، امکانات اولیه نظیر آبِ سالمِ آشامیدنی، برق و… نیز در بسیاری از روستاها یافت نمی‌شد. زیستِ روستایی با همه برکاتش در هاله‌ای از ابهام فرو رفته بود تا آن‌که نگاه مسئولین به این امر تغییر کرد و تلاش برای احیای روستاها آغاز شد. حتی پس از تلاش و تبلیغات دولت هم، رفتن به روستا یک رفتار پرخطر محسوب می‌شد. به ویژه برای جوانانی که تا به حال روستا نبوده‌اند و از خم و چم زندگی روستایی چیزی نمی‌دانستند. من در این زمینه، بسیار کنجکاو بودم که آیا جوان -یا جوانانی- در شهرمان بردسیر ریسکِ رفتن به روستا را پذیرفته است؟ و اگر رفته کیفیت زندگی‌اش تا چه حد تحتِ تأثیر قرار گرفته است؟! من دو خانواده جوان را می‌شناسم که چنین ریسکی را پذیرفته‌اند. در این نوشته با یکی از این خانواده‌ها به گفتگو نشسته‌ایم تا از ماجرای زندگی در روستا برایمان بگویند؛ به نظرم خواندن این گفتگو از چند جهت خالی از لطف نیست و برای برخی مهم و ضروری هم هست؛ از جمله برای آنان دسته از همشهریانی که زمین و آبی از اجدادشان در روستایی برایشان به میراث مانده و بی‌کارند؛ این دسته از مخاطبان با خواندن این مصاحبه تا حدودی معایب و محاسن زندگی روستایی دستشان می‌آید و می‌توانند تصمیم بهتری برای شروع کار در فضای اقتصادی روستا بگیرند. همچنین این گفتگو را برای مسئولان خواندنی می‌دانم از این جهت که همت کنند و مشکلات باقی مانده سرِ راهِ مهاجرت معکوس از شهر به روستا را حل کنند.

گفتگوی «کرمان امین» با جناب آقای «امجدی» و خانوده محترمشان ساکن روستای «گلخار» بخشِ مرکزی شهرستان بردسیر تقدیمِ شما:

 

سلام لطفاً خودتان را معرفی کنید:

سلام خدمت شما و مخاطبان محترم‌تان در خبرگزاری کرمان امین. بنده سینا امجدی هستم، ۲۶ ساله؛ متولد شهرستان بردسیر، استان کرمان. متأهل و دارای یک فرزند هستم و در حال حاضر به همراه خانواده‌ام ساکن روستای گلخار هستیم.

 

چه شد که زندگی در روستا را انتخاب کردید؟

بخشی از روستای «گلخار» میراثی بود که از پدربزرگم به پدرم رسیده است که البته تقریباً متروکه باقی‌مانده بود. قبل از تأهل همیشه رویایم این بود که این ملک پدری را آباد کنم، اما شرایطش فراهم نمی‌شد. پس از ازدواج، به همراه همسرم سرکار خانم محبوبه قائمی قاطعانه تصمیم گرفتیم زندگی مشترکمان را در روستا آغاز کنیم. ایده‌هایی در ذهن پرورش داده بودیم و برای اجرایی شدن‌شان پافشاری کردیم. از تیر ماه ۱۳۹۶ زندگی مشترک و زندگی در روستا را همزمان در روستای گلخار آغاز کردیم و الان حدود دو سال و نیم هست که روستانشین هستیم.

 

چه ایده‌هایی در سر داشتید که عملی شده است؟

ایده‌هایی زیادی داشته و داریم که به لطف خدا یکی یکی در حال عملیاتی شدن هستند. فعالیتمان را با تأسیس مزرعه پرورش شترمرغ در روستای گلخار آغاز کردیم و بعد از آن با توجه به پتانسیل طبیعی، فرهنگی و اجتماعی که در روستای گلخار دیدیم، اقدام به ساخت اقامتگاه بوم‌گردی کردیم و به لطف خدا از تابستان امسال به طور رسمی «اقامتگاه بومی‌گردی ننو عذری» را افتتاح و شروع به کار کردیم‌.

کمی از روستای «گلخار» برایمان بگویید.

روستای گلخار، در دامنه شرقی کوه چهل تن واقع شده، و حدود ۱۸ کیلومتر از شهر بردسیر فاصله دارد، دوازده کیلومتر جاده آسفالت و شش کیلومتر  جاده خاکی دارد.

آب و هوای کوهستانی و مطلوب، دشت وسیع و طبیعت بکر، آسمانِ شب پر از ستاره، چشم‌انداز بالادستی به کلِ شهرِ بردسیر، تنوع زیستی حیوانات و پرندگان، وجود جاذبه‌های زمین‌شناختی بسیار حائز اهمیت، سکوت عمیق و آرامش‌بخش و… از جمله جاذبه‌های طبیعی گلخار است و همین خصوصیات بود که من و همسرم را ترغیب کرد که زندگی در روستا را انتخاب کنیم و البته در کنار خواست و تلاش ما همت سایر اهالی روستا هم باعث شد که گلخار از متروکه بودن و فراموشی رها شود.

 

از فعالیت سایر اهالی نیز برای‌مان بگویید.

در کنار فعالیت‌های ما، اهالی پرتلاش و بلندهمت روستا نیز اقدامات بسیار خوب و سازنده‌ای داشتند؛ پرورش شتر مرغ، کاشت زعفران، پرورش ماهی، پرورش دام سبک و… از جمله فعالیت‌های کارآفرینانه‌ای است که اهالی روستا در این تلاطم اقتصادی و تحریم ها و مشکلاتی که در روستا وجود دارد به مرحله اجرا رساندند، که علاوه بر ارتزاق خود، برای دیگران هم اشتغال‌زایی داشتند. البته هنوز هم کارهایی در دستِ اقدام است که به امید خداوند به زودی به افتتاح خواهند رسید.

 

تاکنون از خوبی‌های روستا گفتید و اصطلاحاً زندگی در روستا را «گل و بلبل» نشان دادید. از مشکلات زندگی روستایی بگویید.

بله! زندگی در روستا، مشکلات خاص خودش را هم دارد؛ اما مسئله این است که مگر زندگی در شهر مشکل ندارد؟! ما در ابتدای راه مشکلات خیلی زیادی داشتیم؛ الحمدلله به همت دولت بخشی از مشکلات حل شده است؛ از جمله مسأله برق روستا که بسیار حیاتی بود، حل شده و بحث گازکشی هم در روند عنایات دولت به روستاها هست،

اما من می‌خواهم اگر اجازه بدهید درباره مهمترین مشکل روستایمان به طور ویژه سخن بگویم.

 

بله! حتماً می‌شنویم.

ببینید با توجه به گسترش فعالیت‌های اهالی که خدمتتان عرض کردم، مشکل اساسی ما آن شش کیلومتر جاده خاکی است؛ باید در این زمینه توضیح کوتاهی خدمتتان عرض کنم: فعالیتِ توریستی و گردشگری روستای گلخار و ایجاد اقامتگاه بومی‌گردی که حتماً در آینده نه چندان دور، توریست‌پذیر خواهد بود و پتانسیل ارزآوری برای شهرستان‌مان خواهد داشت؛ واقعاً می‌طلبد که مسئولین محترم در بهسازی و آسفالت این جاده خاکی عنایت ویژه‌ای داشته باشند؛ در کنار این مسئله روستای ما فقط از ابتدای امسال تاکنون، چهار خانوار ساکن دائم را به خود دیده است و تعدادی خانوار دیگر هم در آستانه مهاجرت معکوس به روستا هستند و در آینده‌ای نزدیک تعداد خانوارهای ساکنِ دائمی روستا که مهاجرت معکوس اختیار کرده‌اند، قابل توجه خواهد شد و می‌تواند به عنوان روستای نمونه در این زمینه حتی در سطح کشور هم مطرح باشد و طبیعتاً داشتن ساکن دائم نیازمند داشتن مسیری هموار و دسترسی آسان به مرکز شهر است؛ دلیل سوم بر اهمیت بهسازی راه، پروژه‌های اقتصادی و اشتغال‌زایِ اهالی گلخار است که لزوم رفت و آمد و دسترسی آسان را آشکارتر می‌کند.

البته اخیراً به لطفِ خداوند، چاره‌اندیشی و همدلی اهالی گلخار و رویکرد خدمتگزارانه مسئولان شهرستان و به ویژه اداره راه و شهرسازی شهرستان، این معضلِ بزرگ در آستانه حل شدن بود، که فعلاً به مشکل برخورده است.

 

چه مشکلی؟

توضیح آن طولانی است.

 

بفرمایید؛ مطرح کردن آن مهم است و می‌تواند مسئولین مربوط را نسبت به مسائل آگاه کند.

همان‌طور که عرض کردم معضلِ شش کیلومتر جاده خاکی، در آستانه حل شدن بود، حتی عمیلات اجرایی آن هم آغاز شد اما ناگهان با دستور بخشداری مرکزی کار متوقف شد. توجیه این نهاد برای صدورِ دستور توقف، آن است که روستاهای جاده بالادست معترض شدند که به دلیل تعداد بیشتر روستاها در آن مسیر، جاده ما باید آسفالت شود و نه جاده گلخار. بخشدار محترم و سایر مسئولان مربوط در این زمینه رایزنی‌هایی با اهالی محترم آن روستاها انجام دادند و چون بخشی از اعتبار بهسازی جاده، از سوی خود اهالی گلخار تأمین شده بود بنا شد که اهالی آن روستاها نیز سهم مشارکتی خود را در مدتی معین، تأمین کنند و کار جاده آنان نیز سرانجامی یابد. اما در مدت معین این اتفاق نیفتاده و هیچ هزینه‌ای از سوی آن عزیزان تأمین نشده. عجیب این است که عملیات جاده ما نیز ادامه پیدا نمی‌کند و ما دچار مشکلی اساسی شده‌ایم و دلیل تعلل مسئولین در این زمینه را نمی‌دانیم.

این نکته را هم باید ذکر کنم که از نظر من صرف وجود روستاهای بیشتر بر سر راه دلیل مناسبی برای اولویت‌بندی آسفالت جاده‌های روستایی نیست؛ بسیاری از روستاها خالی از سکنه هستند و بسیاری از مالکان زمین‌های روستایی خوش نشین هستند و خانه‌های ویلایی ساختند که شاید در طول ماه، بیش‌تر از چند بار به آن روستاها رفت و آمد نمی کنند. ولی روستای گلخار ساکن دائمی دارد و همان‌طور که گفتم گردشگرپذیر نیز هست و بهسازی جاده آن بسیار ضروری است.

 

امیدواریم که مشکل جاده خاکی شما حل شود. از برنامه های آینده خود بگویید.

قطعاً اگر روند جمعیت‌پذیر بودن روستا همین‌طور ادامه یابد؛ تأسیس شرکت تعاونی از برنامه‌های آینده ماست؛ گسترش مزرعه پرورش شترمرغ، تا حد تبدیل شدن به یکی از قطب‌های مهم پرورش شتر مرغِ استان و گسترش مجموعه گردشگری در کنارِ راه اندازیِ پرورش بوقلمون، پرورش اسب، و استفاده از انرژی خورشیدی و انرژی بادی منطقه از فعالیت‌های مدنظرِ ماست.

 

از این‌که با ما گفتگو کردید ممنونیم؛ امیدوارم پیشرفت‌تان ادامه‌دار باشد و مشکلاتتان حل شود.

ممنون از خبرگزاری کرمان امین برای این مصاحبه و البته نگاه دقیق و منصفانه‌ای که به مسائل اجتماعی دارید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.