خبرگزاری کرمان امین
پایگاه خبری اجتماعی و فرهنگی

شمس بردسیری بردسیری نیست

گفتاری درباره یکی از مشاهیر استان کرمان

کرمان امین-محسن قائمی؛ قبل از این که به موضوع اصلی این نوشته بپردازم لازم است که دو مقدمه بسیار مختصر درباره دو موضوع بسیار مهم و مفصل، خدمتتان ارائه کنم:

۱ . در تاریخ شهرستان بردسیر یک اتفاق جالب توجه رخ داده که در مسیر تاریخ‌نویسی برای این شهرستان بسیار حائز اهمیت است؛ این اتفاق تغییر نام شهرستان است؛ واقعیت این است که جایی که اکنون ما به عنوان بردسیر می‌شناسیم حداقل تا قرن یازدهم منبعی نیست که آن را به نام بردسیر نوشته باشد و همه جا «مشیز» برای آن به کار رفته. البته من در این زمینه، که یک بحثِ تخصصیِ تاریخی است، صلاحیتِ اظهارنظر ندارم، اما خوشبختانه دو تاریخ‌دانِ کاربلد در این باره پژوهش داشته‌اند؛ یکی جناب آقای دکتر نجمی در مقاله‌ای تحت عنوان «بردسیر کجاست؟» و دیگری سرکار خانم دکتر برهانی که کتاب علمی و ارزشمندی برای تاریخ بردسیر در دستِ نگارش دارند و هم ایشان لطف کردند و قسمتی از پژوهش‌شان را در اختیار من گذاشتند؛ امیدوارم هرچه سریع‌تر کار این کتاب گران‌سنگ به پایان برسد و ما شاهد یک تحقیقِ علمی و مستدل درباره بردسیر باشیم.

به هر حال این یک مطلب اثبات شده است که نام بردسیرِ کنونی در متونِ تاریخی تا قرن یازده هیچ کجا «بردسیر» ثبت نشده است و تا آن زمان همه جا از این خطه با نام «مشیز» نام برده‌اند و ماجرا وقتی پیچیده‌تر می‌شود که بدانیم نامِ «بردسیر» تا قبل از قرن یازده به شهرِ کرمانِ کنونی اطلاق می‌شده است. همین امر نیز برخی پژوهشگران را به اشتباه انداخته و تاریخ شهرِ کرمان را با تاریخِ شهر بردسیر خلط کرده‌اند. البته همان‌طور که عرض شد این بحث بسیار مهم و مفصل است اما به عنوان مقدمه‌ای برای این نوشته تا همین مقدار کافی است.

۲ . «شمس‌الدین محمد ایلطغان بردسیری کرمانی» نام شاعر و عارفی است که در پایان قرن شش و ابتدای قرن هفتم می‌زیسته است؛ اثرِ مهمِ این عارف برجسته «مصباح الارواح» نام دارد که یک سفرنامه عارفانه به دنیای معنوی است و شمس بردسیری به خوبی هفت مرحله عرفان را در این سفرنامه توضیح داده است؛ بحث در رابطه با شمس بردسیری و مصباح‌الارواح نیز بسیار حائز اهمیت است؛ اما مجبورم به همین حد اکتفا کنم.

با توجه به این دو مقدمه همان گونه که مشاهده می‌کنید در زمانِ زیستِ شمسِ بردسیری، به شهرستانِ خودمان «مشیز» اطلاق می‌شده است و به همین خاطر پسوندِ بردسیری در انتهای نامِ شمس تأمل برانگیز است و می‌توان از آن دو نتیجه گرفت:

۱ . این عارف، بردسیری است و نامِ او می‌تواند دلیلی باشد بر این که حتی در اوایل قرن هفتم نیز به این خطه بردسیر می‌گفتند.

۲ . شمس، کرمانی است و چون در آن زمان به شهرِ کرمان، یا حداقل بخشی از آن، بردسیر می‌گفتند، آخر نام او بردسیری است

من شخصاً امیدوار بودم که فرضیه اول اثبات شود اما این گونه نشد، هم به واسطه یکی از دوستان از جناب دکتر نجمی نظرشان را پرسیدم و هم از سرکار خانم دکتر برهانی، هر دو بر این اعتقاد بودند که شمس، بردسیری نیست و کرمانی است. من دو دلیل داشتم مبنی بر این که می‌توان فرضیه اول را به اثبات رساند:

۱ . اگر او کرمانی است چرا برای سایر مشاهیر کرمانی، پسوند «بردسیری» نیامده است و تنها اوست که این پسوند را دارد؟

۲ . در منطقه لاله‌زار مقبره امام‌زاده‌ای است که به «امام‌زاده شمس‌الدین محمد» مشهور است، اگر آن مقبره از آن شمسِ بردسیری باشد، طبیعتاً او اهل این جا بوده و یا حداقل این جا زندگی می‌کرده که همین جا دفن شده است.

دکتر برهانی دلیل اول را رد کردند و مشاهیری را مثال زدند که اهل کرمان بوده‌اند و پسوند «بردسیری» داشته‌اند.

در مورد دلیل دوم هم سایت رسمی امامزدگان، این امامزاده را چنین معرفی کرده است: «نسب شریف وی با ۲۴ واسطه به امام حسن مجتبی (علیه السلام) منتهی می شود «سیدجلال الدین سلطان بن سید شمس الدین محمد بن سید کمال الدین بن زین الدین امیر علی بن سید صدرالدین بن سید فخر الدین بن سید همایون بن سید عمادالدین محمود بن سیدجلال الدین شاهی بن سیدتاج الدین حسن بن سید شهاب الدین علی بن سیدعماد الدین بن سیدابی المجد بن سید عباد بن سید علی بن سیدحمزه بن سیدطاهر بن علی بن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم غمر بن حسن مثنی بن امام حسن (ع)». ایشان در ثلث آخر قرن نهم هجری وفات یافته و در منطقه لاله زار به خاک سپرده شده است.»

که با توجه به زمان فوت و همچنین نسب او احتمال یکی بودن این امام زاده با شمسِ بردسیریِ مورد نظر ما منتفی است.

بنا به آن‌چه که گفته شد تقریباً می‌توان مطمئن بود که شمس بردسیری از مشاهیرِ خطه شهرستانِ بردسیرِ کنونی نیست. چه بخواهیم و چه نخواهیم این یک حقیقت است و نمی‌توان انکار کرد.

نکته عجیب آن است که در ۲۱ مهرماه ۱۳۷۷ به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان کرمان و البته عنایتِ ویژه مرحوم دکتر برومند سعید سمیناری برای شمس بردسیری در بردسیر گرفته می‌شود و در آن پنج مقاله راجع به این عارف برجسته ارائه می‌شود، نویسندگان این مقالات، استادان دکتر اسماعیل حاکمی، دکتر محمدرضا صرفی، دکتر حمید فرزام، دکتر داریوش کاظمی و دکتر ابراهیم اشک شیرین بودند و عجیب این که گویا نه برگزارکنندکان و نه نویسندگان مقالات متوجه این مسئله نبودند، چرا که این سمینار را در بردسیر و به همت انجمن مفاخر شهرستان برگزار کردند و هیچکدام از نویسندگان نیز به این مسئله اشاره‌ای نداشتند و حتی دکتر حمید فرزام در مقاله خود، به صراحت شمس را به عنوان یکی از مشاهیر «شهرستان خوش آب و هوا و کوهستانی بردسیر ِ کرمان» معرفی می‌کند.

این غفلت عجیب از آن استادان بزرگ و آن برگزارکنندگان، جای تعجب دارد؛ اما نکته حسرت‌برانگیز این است که آن زمان چنین انجمنی بوده و چنین دغدغه‌هایی داشته و آن سمینار را با حضور آن استادان برجسته گرفته است، اما اکنون خبری از این مسائل نیست که نیست؛ سال‌هاست آرزو دارم چنین سمیناری برای شخصیت مهمی همچون میرزاآقاخان بردسیری در بردسیر تکرار شود اما گویا آن سبو بشکسته و آن پیمانه ریخته است.

1 نظر
  1. محمدحسین خسروی می گوید

    چقدر خوب بود این مطلب.و همچنین استدلال و بررسی های علمی شما…ممنون از شما

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.