خبرگزاری کرمان امین
پایگاه خبری اجتماعی و فرهنگی

دوتی بگیریم؟!

گفتاری در باب تخفیف‌های خطرناک زبانی

کرمان امین-محسن قائمی؛ ما استانِ کرمانی‌ها و دقیق‌ترش ما بردسیری ها متأسفانه زیاد این جمله را شنیده‌ایم: «دوتی بگیریم؟!» و یا «آتش کنم؟!» و یا «زغالی بذارم؟!» و.. . در این گفتار می‌خواهم از خطر این به ظاهر شوخی‌ها بدانیم.

هر کار بدی به مرور زمان قبحی پیدا می‌کند. مثلاً دروغ، دزدی، کلاهبرداری، تصرف بیت‌المال، آزار و اذیت مردم، اعتیاد و… . متأسفانه در جامعه امروز، حتی در محیط کوچک بردسیر خودمان، این موارد کم پیش نمی‌آید و اصولاً مرتکبین این خلاف‌ها دو دسته‌اند اول کسانی که کاملاً کارشان را پذیرفته‌اند و اگر دزد، معتاد، دروغ‌گو و… صدایشان بزنیم بهشان برنمی‌خورد، دسته دوم کسانی هستند که نمی‌خواهند بپذیرند دزد، معتاد یا دروغگو هستند. این‌جاست که پای یک روش قدیمی درمیان می‌آید که من اسمش را می‌گذارم تخفیف‌های زبانی

تخفیف زبانی

اگر شما معتادید و بجای مصرف مواد می‌گویید «دوتی بگیرم»، اگر دروغ‌گویید و می‌‌گویید «خالی بستم» یا «شوخی کردم» یا «همین‌طوری گفتم»، اگر دزدی می‌کنید و اسم کارتان را گذاشته‌اید «کِش رفتن» یا «تک زدن» یا «خوردن» اگر کلاهبرداری می‌کنید و اسمش را گذاشته‌اید «زرنگی کردن»، «حقمو از روزگار کرفتن» شما دارید زشتی کارتان را با تخفیف زبانی برای خودتان و دیگران کم‌تر جلوه می‌دهید. اگر کسی فکر می‌کند گفتن «دوتی می‌گیرم» زشتی کارش را کمتر می‌کند سخت در اشتباه است؛ چرا که نفس کار یکی است و شما فقط با اسم عوض کردن سر خودتان کلاه گذاشته‌اید.

دو خاطره

یادم می‌آید در محفلی معتادی بردسیری مواد مصرف می‌کرد، همزمان در تلویزیون سریال «آیینه عبرت» پخش می‌شد، او دائماً با گفتن «خاک برسرت» آ تقی را سرزنش می‌کرد، انگار نه انگار که خودش معتاد است! به نظرم عمده دلیل این به خود نگرفتن، تخفیف‌های زبانی است که به کار می‌بریم و حتی خودمان را هم گول می‌زنیم.

همچنین زمان راهنمایی، همکلاسی‌ای داشتم که زیاد بازیگوش بود و رفیق ناباب داشت. یک روز خیلی ناراحت بود، علت را پرسیدم، گفت چند وقت پیش با دوستانم به مغازه لوازم تحریر رفتیم و آن‌جا هرکسی چیزی «تک زد» من هم کتابی. به خانه که آمدم دیدم اسم کتاب «ارتباط با خداست» و الان چند وقت است مادر و خواهرهایم از کتاب استفاده می‌کنند و طبق دستوراتش دعا و نماز می‌خوانند، کاش آن را «تک نزده بودم». اگر به همین نوجوان آن روزها، که خانواده ای مذهبی داشت، می‌گفتند «بریم از مغازه دزدی کنیم» قطعاً این کار را نمی‌کرد! اما تخفیف زبانی کار دستش داده بود.

جناب معتاد!

این بند را خطاب به معتادان می‌نویسم؛ شما برای توجیه خودتان اسم کارتان را قشنگ‌تر کرده‌اید، جلوی بچه‌تان می‌گویید «یه ذره‌ای بکشم» یا «زغالی بذار دوتی بگیریم» و بچه که در مدرسه و تلویزیون از بدی اعتیاد می‌شنود با حرف شوخی‌مانند شما قبح کار برایش ریخته می‌شود. وقتی که به او بگویند «بریم معتاد بشیم» طبیعتاً نمی‌رود اما اگر بگویند «بریم دوتی بگیریم» یا «نشئه کنیم» خب وسوسه می‌شود!

شما شاید گمان کنید ازتان گذشته است و دیگر ماجرای اعتیادتان حل شدنی نیست؛ اما حداقل قبحش را برای جوانتان نریزید. نه تنها سعی نکنید خوب جلوه‌اش بدهید بلکه با ناله و حسرت و پشیمانی از بدی‌اش بگویید. اینقدر خودتان را توجیه کردید که از دست رفتید، حداقل به جوان‌تان رحم کنید. بگویید که از مواد خسته شده‌اید زندگی‌تان را از بین برده، بگویید که شرمنده‌اید، بگویید که چیز بدی است و آرزو دارید روزی از دستش خلاص شوید. شاید عبرتی باشد برای جوان‌تان. اگر با خنده و شوخی با قضیه برخورد می‌کنید، توقع نداشته‌ باشید که بچه‌تان همین‌طور شوخی شوخی معتاد نشود و راه شما را ادامه ندهد.

1 نظر
  1. زهرا می گوید

    ممنون از مطلب خوبتون چون مدتیه این شوخی های تلخ و آزار دهنده را بیشتر میشنوم.
    حتما که این نوشته را براشون میخونم ?

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.