خبرگزاری کرمان امین
پایگاه خبری اجتماعی و فرهنگی

جانِ پدر کجاستی

مرثیه ای برای بشریت

کرمان امین – محسن قائمی؛ دکتر شفیعی کدکنی در کتاب «موسیقی شعر» خاطره‌ای از یکی از دوستانش تعریف می‌کند (که به گمانم آن دوست، استادم دکتر محمد غفرانی جهرمی بوده است) می‌نویسد: «در سفری به افغانستان، دو دختر فقیر که ما «خارجیان» را دیدند، به طرف ما آمدند و یکی از آن‌ها تقاضای کمک یا پولی می‌کرد، و آن دیگری که در فاصله دورتر ایستاده بود، به دوستش گفت:

شرمت باد!

از بیگانه دریوزه می‌کنی»

دکتر شفیعی ادامه می‌دهد: «در صورتی که همین دختر اگر در تهران می‌خواست همین حرف را بزند، می‌گفت:

خجالت بکش!

از خارجی گدایی می‌کنی؟»

استاد شفیعی کدکنی آنجا یک بحث فنی دارد و می‌گوید که حرف آن دختر افغانستانی چون خارج از معیار زبان عادی ما ایرانی‌هاست می‌تواند شعر محسوب شود، در حالی که برای خودشان یک حرف معمولی است.

من وقتی ماجرای آن پدر را شنیدم که برای پسر دانشجویش پس از ۱۴۲ بار تماس ناموفق، نوشته است «جان پدر کجاستی؟» اولین چیزی که یادم آمد همین بود که عجیب این عبارت برای ما فارسی‌زبان های ایرانی شعر است، خاصه که از وزن هم بی بهره نیست. اما شعرگون بودن این جمله، فقط به فرم و وزنش نیست.

«جان من کجاستی؟!» گویی از نهاد افغانستان برآمده، انگار افغانستان بارها با صلح تماس ناموفق داشته و حالا بعد از دهه‌ها، رو به ردِ گم شده‌اش –صلح- فریاد زده: «جان پدر کجاستی؟!»

اصلاً افغانستان چرا؟! گویی صدای بشریت است، صدای تاریخ است، صدای آدم ابوالبشر است وقتی هابیل ساعت‌ها و روزها نیامده و لابد رو به کوه و جنگل فریاد زده: «جان پدر کجاستی؟!»

تا کی ادامه دارد؟! سال‌ها پیش در مطلبی از مظلومیت مردم عراق نوشتم که آن روزها مرگ کسب و کارشان بود، افغانستان اما مظلوم‌تر است. زخمِ کهنه‌ای دارد افغانستان که دردش همیشه تازه است؛ آهسته و پیوسته می‌میرند، روزی روس‌ها، روزی طالبان و امروز هم داعش. آه! جان پدر کجاستی؟!

این روزها که کرونا بین‌مان قرعه می‌اندازد و یکی یکی طعمه‌هایش را می‌کِشد و می‌کُشد، نزدیکی مرگ بیشتر حس می‌شود، بیش‌تر می‌فهمیم هر روز ترس از مرگ یعنی چه؟! افغانستانی‌ها چه می‌کشند؟! آن‌جا هر آدمی می‌تواند انتحاری باشد، هر جعبه‌ای بمب، هر صدایی انفجار، چه زندگی است زندگی در افغانستان.

تا کی ادامه دارد این برادرکشی؟! آخر برای چی؟! چون عده‌ای مثل عده‌ای دیگر فکر نمی‌کنند؟! چون طور دیگری خدا را می‌پرستند، فقط به خاطر همین بکشیم و در آغوش حوریان جا خوش کنیم؟! به همان خدا قسم که این احمقانه‌ترین کشتن و مظلومانه‌ترین کشته شدن است!

بله! «جانِ پدر کجاستی» عمیق‌ترین شعرِ این روزهاست که البته در هیاهوی انتخاب شدنِ بایدن و فریادِ اعتراض ترامپ فراموش می‌شود. اصلاً برای جهان و جهانیان چه مهم است؟! مشتی دانشجو که مفتشان گران است کشته شدند، بشوند! سیاستمدارها مهمند و پولدارها، سیاستمدارها و پولدارها…

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.