خبرگزاری کرمان امین
پایگاه خبری اجتماعی و فرهنگی

تَبِ طب سنتی

با مناقشه میان طب سنتی و پزشکی مدرن چه کنیم؟!

Herbal medicine VS Chemical medicine the alternative healthy care on white background.

کرمان امین-محسن قائمی؛ کشمکش بین سنت و مدرنیته در ایران ۱۵۰-۲۰۰ سالی قدمت دارد؛ کشمکشی شوم که پس از گذشت این همه مدت هنوز هم تبعاتش گریبانگیر ماست. این جدال تقریباً در همه ابعاد زندگی ما ایرانی‌ها نفوذ دارد؛ از هنرهایی نظیر موسیقی، نقاشی و معماری تا نوع پوشش، ارتباطات و البته پزشکی.

اینکه در کدام عرصه کدام یک (سنت یا مدرنیته) به حق است موضوع این نوشته نیست؛ اما سخنی از بزرگی به یاد دارم که درباره ترجیح سنت یا مدرنیته در غالب این عرصه‌ها مصداق دارد: ما از سنت، بدها را و از مدرنیته، بدها را برای خودمان گزینش کردیم و خوب‌های هر دو را وانهادیم!

می‌خواهم درباره تب طب سنتی صحبت کنم. تبی که این روزها شدیداً مردم را درگیر کرده است: سرما که می‌خوریم شلغم بخوریم یا آموکسی‌سیلین؟! کمبود آهن که داریم قرص آهن بخوریم یا آبِ آهن‌تاب؟! عفونتی در بدن داریم آنتی بیوتیک یا عنبرنساء؟! چای وقهوه یا استخودوس؟! نمک یُددار یا نمک دریا؟! مریم‌گلی یا انسولین؟! خمیردندان یا چوبِ مسواک؟! و…

نبرد تمام عیار

نبرد سنت و مدرنیته در هر عرصه‌ای دردناک بود؛ اما در عرصه پزشکی وحشتناک است. مردم را سردرگم کرده و گاهی سر سلامتی خود قمار می‌کنند. توصیه‌ها و تجویزهایی که به راحتی جان مردم را در خطر می‌اندازد. در هر دو طرف دعوا نیز کسانی پیدا می‌شوند که حرف‌های‌شان دود از سر آدم بلند می‌کند؛ مثلاً برای خودِ من پیش آمده که از دکتری شنیده‌ام طب سنتی به کل اشتباه است و دور ریختنی و مثالِ آن در مقابل پزشکی نوین، مثال الاغ است در مقابل مرسدس بنز. از آن طرف در یک فایل صوتی از یکی از کباده‌کشانِ طب سنتی شنیده‌ام که: همه پزشکانِ امروزی جاسوس اسرائیل‌ند و می‌خواهند مردم را بدبخت کنند هرچه گفتند شما برعکس آن را انجام دهید تا سالم و سلامت بمانید!

شما را به خدا این چه بساطی است؟! شوخی شوخی با جانِ مردم هم شوخی؟! به چه خاطر این قدر طرف مقابل و علمش را به راحتی نفی می‌کنید؟! به چه قیمتی؟! بدبختی یک زنِ باردار، دردِ یک سرطانی، تبعاتِ وحشتناک دیابت در یک دیابتی، چند برایتان می‌ارزد که به راحتی می‌گویید هیچ‌کس جز ما نمی‌فهمد و نمی‌داند و پیش ما بیایید؟!

مشکل از کجاست؟

مشکل کار آن‌جاست که ما نگاه صفر و صدی داریم. یک پدیده یا خوبِ خوب است یا بدِ بد!! این اشتباهی است که در کشاکش سنت و مدرنیته امان جامعه ما را بریده است. مثلاً در همین عرصه پزشکی، نمی‌توانیم با نگاهی منصفانه و علمی طب سنتی‌مان را بررسی کنیم و خوب‌هایش را جدا کنیم، طب جدیدِ غربی را نیز همین‌طور.

من سررشته‌ای در پزشکی ندارم اما به گمانم می‌توانم مثالی ارائه کنم: سنتی‌ها می‌گویند هر آدمی مزاجی دارد و بنابراین هر بیماری در هر فردی داروی خاص خود را می‌طلبد؛ به نظر بیراه نیست. مثلاً همین سرماخوردگی. پیش هرکس که بروید تجویزی می‌کند و می‌گوید که خودش همان کار را کرده و خوب شده، راست هم می‌گوید اما متوجه نیست که براساس مزاج افراد داروی سرماخوردگی برای همه یکسان نیست و آن‌چه که او را خوب کرده ممکن است به مزاج پسرِ همسایه‌شان نسازد و او را خوب که نکند هیچ، بدتر هم بکند. از طرفی تشکیک در فایده واکسن و جراحی شاخِ تعجب را از سر آدم بیرون می‌آورد. گویی طرفداران طب سنتی فراموش کرده‌اند فلج اطفال، سرخک، سرچه، تراخم و… روزگار مردم را سیاه می‌کرد و اغلب آن‌ها با واکسن ریشه‌کن شدند! چطور وجدان‌تان اجازه می‌دهد به مردم بگویید به فرزندان‌شان واکسن نزنند؟! عجیباً غریبا!

طناب باریک طب سنتی

در میان این کشمکش طب سنتی‌ها بیشتر دچار انحراف شده‌اند به یک دلیل بزرگ: هیچ سیستم رسمی‌ای نیست که در این زمینه خوب و بد را از هم جدا کند و جلوی انحراف و تقلب را بگیرد. اغلب کسانی که داعیه طب سنتی دارند به طور رسمی و سیستماتیک آن را نیاموخته‌اند. با خواندن دو سه کتاب بازاری در باب فواید گیاهان دارویی و باز کردن یک عطاری شده‌اند حکیم و هر بلایی که دوست داند سر مردم می‌آورند. بعضی‌ها پا را فراتر گذاشته‌اند و دوره آموزشی می‌گذارند و مدرک هم می‌دهند! خدا به خیر کند.

در هرصورت علی الحساب که همه‌چیز همین‌طوری و با یاریِ بخت و اقبال پیش می‌رود ما مردم به فکر خودمان باشیم؛ نباید به راحتی با دو تا پیام تلگرامی و خاله‌زنکی گول سودجویان یا احمق‌ها را بخوریم، برای درمان، چه به صورت سنتی و چه پزشکی مدرن، به کسانی مراجع کنیم که حداقل مورد تأیید همین وزارت بهداشت نیم‌بندمان باشند. مطمئن باشیم در آن زمینه‌ای که ادعا می‌کنند تحصیل کرده‌اند و تجربه دارند، به راحتی به مرتاضان و عطاران و بازریابان نمک، اعتماد نکنیم!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.